09369632995

info@mehremosbat.com

جامعه خانواده محور از منظر استاد سیدمنذر حکیم

familyfamily

در سخنرانی‌ مجازی که حجت الإسلام سید منذر حکیم در تاریخ 22 اردیبهشت 99 با موضوع تدوین فقه نظام اجتماعی اسلام با محوریت خانواده داشتند و توسط مرکز تحقیقات اسلامی نشر داده شد، حجت الإسلام سید منذر حکیم به مباحث زیر پرداختند:

1- کلان نظام اجتماعی

2- خرده نظام خانواده

3- جامعیت نظام خانواده

4- سطوح نظام جامع خانواده

(بیان توصیفی، مستندات اجزاء و مستدل‌سازی اجزاء نظام جامع خانواده)

5- عناصر و مفهوم نظام

6- مشخصه‌های منظومه فقهی نظام خانواده

7- کشف نظام، پردازش نظام، نظام‌سازی

8- دستیابی به نظام جامع خانواده محور

9- استخراج 200 آیه در نظام جامع خانواده

10- حضور خدا در اندیشه انسان و عنصر خانواده (تکامل خانواده)

11- ترسیمی از خانواده مطلوب

12- فقه اهل‌بیت(ع)، عهده‌دار رسیدن به کمال مطلوب

معرفی حجت الإسلام سید منذر حکیم

حجت‌الاسلام والمسلمین سید منذر حکیم، رئیس پژوهشکده الذریة النبویه و مدیر گروه فقه خانواده جامعة المصطفى است. این دانش‌ آموخته حوزه علمیه نجف و قم که سال‌ها در کنار دروس سنتی و رسمی حوزه به موضوع «فقه نظام خانواده» اهتمامی ویژه دارد، از محضر حضرات آیات امام خمینی، خویی، شهید صدر، سیستانی، وحید خراسانی، مکارم شیرازی و سید کاظم حائری بهره‌مند شده است.

برخی از تألیفات استاد سید منذر حکیم

استاد سید منذر حکیم علاوه بر تدریس سطوح عالی اصول و فقه در حوزه علمیه قم به نگارش کتب متعدد اهتمام داشته که برخى از تحقیقات و تألیفات ایشان عبارتند از: «ﻣﺠﺘﻤﻌﻨﺎ ﻓﯽ فکر و تراث، اﻟﺸﻬﯿﺪ اﻟﺴﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ اﻟﺼﺪر»، «المرشد الى تعلیم قراءة القرآن الکریم»، «تاریخ تطور فقه و أصول در مکتب أهل بیت(ع)»، «قبسات من حیاة شهید المحراب السید محمد باقر الحکیم»، «موسوعة أعلام الهدایة»، «فی رحاب أعلام الهدایة»، «موسوعه تأریخ الإسلام»، «دروس تمهیدیة فی تأریخ و سیرة القادة الهداة»، «فی رحاب سید المرسلین الرسول المصطفى (ص)»، «پیشوایان هدایت» و…

آرزوی تأسیس دانشگاه «نظام جامع خانواده»

این صاحب نظر در حوزه علمیه قم که آرزوی تحقق و تأسیس دانشگاه «نظام جامع خانواده» را دارد، استاد مدعو هفدهمین شب از نشست‌های علمی-مجازی مرکز تحقیقات اسلامی است.

 متن سخنرانی حجت الإسلام سید منذر حکیم

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه نظام جامع خانواده محور

فقه نظام خانواده محور، فقه نظام جامع خانواده محور و یا فقه نظام اجتماعی با محوریت خانواده اسلامی سالم، پایدار و پویا عناوینی هستند که همسو بوده و گویای دو مطلب بسیار مهم می‌باشند که در این عناوین مد نظر است:

هر خانواده، یک جامعه کوچک است

ما یک کلان نظام اجتماعی داریم که تمام شئون جامعه اسلامی را پوشش می‌دهد و در همه نیازهایی که یک جامعه دارد مد نظر قرار داده و برای همه این شئون و ابعاد و قلمروهای جامعه برنامه شرعی یا احکام و حدود الهی تعیین کرده است و در درون این کلان نظام اجتماعی یک خرده نظام خانواده دیده می‌شود و تصور ما این است که خانواده اسلامی و هر خانواده‌ای، یک جامعه کوچک است که نیاز به تشکیل، مدیریت، حمایت، تحکیم و رعایت داشته و این خانواده نیاز به یک نظام جامع دارد.

خانواده، محور جامعه است

این نظام جامع خانواده در حقیقت مصور آن نظام اجتماعی کلان است و به این ترتیب با قرار دادن خانواده به عنوان محور در این جامعه، سمت و سوی این نظام اجتماعی متفاوت خواهد بود از جامعه‌ای که خانواده در آن محور نباشد. محور قرار گرفتن خانواده در یک جامعه مستلزم این است که تمام احکام، قوانین و مقرراتی که برای یک جامعه در نظر گرفته می‌شود، مرکزیت و محوریت را به تشکیل و تحکیم خانواده قرار دهد و در نتیجه در همه قوانین، آثار و پیامدهای مثبت و منفی نسبت به تشکیل، مدیریت و تحکیم خانواده در آن مراعات شود و هیچ قانونی بدون توجه به مصالح خانواده سالم، پایدار و پویا، مطرح نبوده و تصویب نشود.

لازمه چنین دیدگاهی این است که ما باید دنبال کشف این کلان نظام اجتماعی و خرده نظام‌های این نظام اجتماعی که یکی از آن‌ها نظام خانواده خواهد بود، باشیم.

نظام خانواده باید از جامعیت لازم برخوردار باشد

این خرده نظام خانواده نیز، خود باید از جامعیت لازم برخوردار باشد و با توجه به مجموعه‌ای از اصول و مبانی قرآنی و اسلامی موجود و مطرح، این نظام قابل تصور، قابل دستیابی و قابل دسترسی است؛ هرچند که مجموعه قوانین مطرح در این کلان نظام و خرده نظام، در جای جای کتب فقهی و آیات و روایات ما به‌طور پراکنده مطرح هستند، اما گردآوری این‌ها و روشن کردن جایگاه هر حکم و هر قانونی در منظومه احکام الهی ویژه جامعه انسانی و اسلامی و همین‌طور مجموعه احکامی که ویژه خانواده هستند، قابل دسترسی و دستیابی است و تنها نیاز است تا همه این مجموعه یا این منظومه مورد بررسی، توجه و کنکاش قرار گیرد.

سه سطح بحث در زمینه نظام جامع خانواده

ما برای بحث در این زمینه در سه سطح از بحث می‌توانیم مطلب عرضه کنیم:

سطح اول: بیان توصیفی برای این نظام جامع خانواده

سطح دوم: توصیف، همراه با مستندات مطرح برای تک تک اجزای این نظام قابل تبیین است

سطح سوم: توصیف، مستند سازی و مستدل نمودن (یعنی با بیان و تقریر نحوه استدلال هریک از اجزا) این نظام قابل طرح و بررسی است

هر سه سطح بیان شده مورد نیاز ما هستند. البته کتاب‌هایی که در بحث اجزای این نظام مثلا مباحث نکاح، مباحث طلاق، احکام اولاد، نفقه، رضاع و سایر ابواب مطرح در فقه متعارف ما بخش معتابهی از اجزای این نظام را مطرح کرده اما نظام واره، سیستماتیک، مجموعه و شبکه مسائل، نیاز به یک بحث جدی و یک بررسی ویژه‌ای دارد.

عناصر نظام اجتماعی یا نظام خانواده

اینجا دو بحث به عنوان مقدمه جای طرح دارد. بحث اول اینکه وقتی ما عنوان یا واژه نظام را به‌کار می‌بریم، چند عنصر را در این مفهوم نظام باید مد نظر قرار دهیم که هر یک از این مسائل اگر منتفی شود، نظامی در اینجا نخواهیم داشت.

اولا مقصود ما از نظام اجتماعی، نظام فقهی، فقه نظام یا فقه نظام خانواده این است که مجموعه‌ای از احکام، قوانین و مقرراتی که در فقه ما از کتاب و سنت گرفته و استنباط و تبیین شده، این مجموعه از احکام هر گاه به گونه‌ای بودند که هدف این نظام را تحقق بخش باشند، پس مجموعه احکام هدفمند و هدف‌داری که اهداف آن کاملا مشخص است، همان‌طوری که در آیات قرآن معمولا در کنار هر یک از احکام الهی، اهداف تربیتی، اهداف نهایی و غایاتی که برای این احکام از نظر مشرّع متعال و خداوند قانون‌گذار مطرح شده است، در قرآن کریم و برخی از روایاتی که به علل و شرایع و الاحکام هم توجه کرده است می‌بینیم که اصرار بر تبیین هدف این احکام وجود دارد. با این تفاوت که بسیاری از آیات قرآن کریم یا تمام آن، اهداف، اهداف تربیتی عنوان می‌شود “لعلّکم تتّقون” و از این قبیل اهدافی که جنبه تربیتی و تکامل بخش برای انسان دارد.

مجموعه احکام هدفمند، مرتبط و هماهنگ

پس شد مجموعه احکام الهی هدفمند که با هم مرتبط و هماهنگ هستند. پس باید مجموعه احکام باشد، هدفمند باشد و مرتبط باشد به یکدیگر و هماهنگ باشد. این چهار عنصر مشخصه‌های اصلی یک منظومه فقهی به تعبیر ما را دارد. این نکته اول بود یعنی مؤلفه‌های یک نظام.

همه نیازهای خانواده قابل توجه و تعمیم است

بحث دوم که لازم است اینجا مطرح شود، این است که در هر یک از این نظام‌ها، اگر نظام برای جامعه باشد، که همه ابعاد جامعه و اگر برای خانواده باشد، همه ابعاد خانواده؛ همه نیازهای یک جمع کوچک و مجتمعی به نام خانواده قابل توجه و تعمیم است. به عبارتی دیگر شریعتی که ادعای کمال دارد و می‌خواهد انسان را در تمام زمینه‌ها رشد دهد، باید به همه ابعاد انسان (چه فرد باشد و چه جامعه –انسانی یا اسلامی) باید توجه داشته باشد. این‌ها به هم مرتبط‌اند و مراتبی از کمال را دارا هستند “ذلکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدیً لِلمُتَّقین”، اینجا ویژگی‌های افرادی که در جامعه متقین زندگی می‌کنند در مطلع سوره مبارکه بقره آمده است و همین‌طور “قَد أَفلَحَ المُؤمِنون” در مطلع سوره مؤمنون، ویژگی‌های افرادی که جامعه ایمانی را تشکیل می‌دهند آورده شده است و نیز در آیاتی که “يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا” آمده، اجزای این نظام به‌دست می‌آید و “يَا أَيُّهَا النّاس” که به جامعه انسانی توجه کرده است.

قرارگیری نیازهای جامعه در کنار هم، در ابعاد مختلف

این هم بحث دیگری است که ما می‌توانیم نیازهای جامعه انسانی، اسلامی، ایمانی و متقین را از قرآن کریم به خوبی به‌دست بیاوریم و استنباط کنیم و این‌ها را در کنار هم و در ابعاد مختلف قرار دهیم.این هم نکته سوم. یعنی این جامعه کوچک خانواده یا جامعه بزرگ انسانی یک تشکیل و تأسیسی دارد که برای تأسیس یک خانواده، می‌بینیم در فقه احکام فراوانی از قبل از تأسیس تا نحوه تأسیس و آثار و لوازم این تأسیس توجه شده و به صورت احکام تکلیفی و وضعی مطرح شده است؛ بعد از تأسیس این جامعه کوچک، پایداری این جامعه و استحکام و پویایی این جامعه مطرح می‌شود که برای رسیدن به این مراتب از تأمین نیاز این جامعه، می‌بینیم که باید این جامعه مدیریت شود، در مدیریت این جامعه نیازهای اقتصادی، مادی و معنوی، آموزشی، تربیتی، مهارتی، نیازهای مربوط به سلامت و بهداشت و درمان، حمایتی، دفاع از خانواده، نیاز به تبیین حقوق متقابل افراد این جامعه، بیان وظایف و حقوق، که معمولا بر اساس تعیین وظایف، و وظایف هم براساس تعیین اهداف شکل می‌گیرد و همه این ابعاد را وقتی در نظر بگیریم، در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت “علیهم السلام” و همین‌طور در کتب فقهی ما به وفور و به شکل بسیار چشمگیری مطرح است و در نتیجه ما از لحاظ مواد اولیه این نظام در غنای کامل به سر می‌بریم.

آیا ما در پی دست‌یابی به این نظام هستیم؟

البته باز بحثی که اینجا جای عنوان کردن دارد این است که آیا ما در پی دست‌یابی به این نظام هستیم؟ یعنی ما می‌خواهیم این نظام را کشف کنیم یا می‌خواهیم آن را بسازیم و خودمان با ذوق و سلیقه خودمان منظومه‌ای درست کنیم. مواد اولیه را از کتاب و سنت می‌گیریم و چینش این احکام و طبقه‌بندی این‌ها و تعیین ارتباط این‌ها با یکدیگر در یک مجموعه منظم و متفاوت، این را در نظام سازی انجام می‌دهیم یا کلیات این نظام را از آیات و روایات (کم هم نیستند آیات و روایاتی که اصول کلی این احکام یا ساختار این منظومه را مطرح کرده‌اند) پردازش می‌کنیم. یعنی ساختار را از آیات و روایات بیرون می‌آوریم و احکام تفصیلی مطرح در آیات و روایات گوناگونی که در سایر کتب فقهی مطرح هستند را در درون این منظومه‌ای که شالوده‌اش را کتاب و سنت مطرح کرده‌اند قرار می‌دهیم و در نتیجه ما سه نوع دست‌یابی به بحث نظام می توانیم تصور کنیم:

1- کشف این نظام

2- پردازش این نظامی که اصول کلی‌اش کشف شده است

3- ساختن این نظام

که این ساختن و نظام سازی با امکاناتی که یک فقیه دارد و نوع نگاه به مسائل سیاسی، اقتصادی، نظامی، دفاعی، حقوقی، قضائی و جزائی که می‌تواند داشته باشد، می تواند به شکل‌های مختلف و به شیوه‌های گوناگون، این مجموعه احکام را عرضه کند و ارتباط و هماهنگی و متکامل بودن این‌ها را تبیین نماید.

در کتب فقهی ما، رفتار انسان‌ها معیار قرار داده شده است

فقهای نظام ما در کتب فقهی، ساختارهایی برای ابواب فقهی مختلف نشان داده‌اند.

در شرائع الإسلام آن نظم را شما تا حدود زیادی می‌بینید. طبقه بندی شده است، از تعریف گرفته در هر بابی تا اجزا و عناصر، ارکان، شرائط، موانع و همین‌طور کلیات تا قواعد و تطبیقات تبیین شده؛ اما چون در کتب فقهی ما رفتار انسان‌ها معیار قرار داده شده، (نکاح، طلاق، روزه، نماز، حج، خوردن، آشامیدن و … معیار و محور رفتار انسان‌هاست) و ممکن است این رفتار فردی یا اجتماعی باشد (اما بیشتر فردی است) بنابراین رفتار را هم طبقه‌بندی کرده‌اند (عبادات، معاملات، رفتارهایی که نیاز متقوم طرفین است و بعد ایقائات، رفتارهایی که نیاز به یک طرف بیشتر ندارد و همین طور سیاسات و احکام و قواعد و قوانینی که به یک فرد متقوم نیستند).

این مقدمه و تصویری بود از آنچه که می‌خواستیم در این بحث به عنوان پیش درآمدی بر شناخت نظام جامع خانواده و سپس دست‌یابی به نظام جامع جامعه خانواده محور یا کلان نظام اجتماعی داشته باشیم تا در بخش بعدی راه دست‌یابی یا مبانی و مستندات همراه با شیوه رسیدن به این عرصه را تقدیم عزیزان بنماییم.

آنچه گذشت

در مقدماتی که پیرامون نظریه نظام جامع خانواده در اسلام تقدیم شد، نظامی که خروجی آن، خانواده‌ای سالم، پایدار و پویا، می‌باشد، برای رسیدن به حقیقت این نظریه و همین‌طور برای دست‌یابی به این نظام جامع، ما این مسیر را طی کردیم که یک سطح اولی از عرض بحث و مسئله داشتیم؛ توصیفی از این نکات مهمی که در این عنوان مورد توجه و تأکید قرار گرفته بود و کلید واژه‌هایی که برای فهم دقیق این نظریه لازم بود، بیان شد.

جامعه، نظام و همین‌طور خانواده. البته واژه خانواده را مورد کنکاش قرار ندادیم، به این دلیل که خانواده می‌تواند تعریفی روشن و بدیهی در ذهن ما داشته باشد اما اشاره کردیم که خانواده از نگاه قرآنی و اسلامی و جامعه شناسی اسلامی، یک جامعه کوچک و کوچکترین واحد اجتماعی است.

در کتاب الهی و در نگاه بلند آسمانی برای این واحد اجتماعی کوچک، برای ایجاد یک جامعه گسترده و تحولاتی که برای این جامعه در نظر گرفته شده مهمترین اتفاق‌های لازم وجود دارد که قرآن کریم، جامعه انسانی را یک جامعه خانواده محور تلقی می‌کند و تمام احکام اسلام با توجه به خانواده محور بودن جامعه، چیده شده است؛ برای رسیدن به اهداف بلند این جامعه انسانی، از راه خانواده مطلوب، خانواده‌ای که سالم تشکیل شود و مدیریت آن به گونه‌ای باشد که پایدار و پویا ادامه حیات دهد. این نظریه‌ای است که می‌شود روی آن بحث‌های فراوان و در چند سطح ارائه داد:

1- سطح توصیفی

2- سطح استنادی

3- سطح استدلالی و تفصیلی

تاریخچه بررسی شیوه دست‌یابی به نظام جامع خانواده

در بحث‌های خارج هم که در این زمینه از سال 90 تا کنون داشته‎‌ایم، سعی کرده‌ایم که این بحث را با توجه به لزوم تنقیح و بررسی شیوه دست‌یابی، با توجه به لزوم داشتن مبانی محکم و متین و در نهایت، با توجه به محور قرار دادن قرآن کریم و آیات شریفه آن که در زمینه خانواده از فراوانی بسیار زیاد و گسترده برخوردار هستند (در یک تحقیق اولیه و ابتدایی بیش از 200 آیه درباره نظام خانواده گردآوری شده – در برخی از رساله‌های سطح 3 و 4 در حوزه‌های علمیه ایران و خارج از ایران) مورد دقت و کنکاش قرار دهیم.

یکی از آثاری که قابل مطالعه می‌باشد و اولین و ابتدایی‌ترین کار عرضه شده در زمینه نظام خانواده در قرآن کریم بوده، کتابی است به زبان عربی به نام “فقه نظام الأسره فی القرآن الکریم” که اخیرا به صورت درسنامه هم عرضه شده و یک کتاب درسی در سطح 3 و ارشد جامعه المصطفی تحت عنوان “دروس فی فقه نظام الأسره فی القرآن الکریم” که به تألیف استاد حمودی زیر نظر اینجانب انجام و قرار داده شده و در حقیقت شالوده یک کار نظام‌مند در زمینه خانواده را تشکیل داده است. البته این کار به مرور زمان گسترده شد و به‌جایی رسید که ما به‌جای سه گرایش و محور تشکیل، مدیریت و انحلال خانواده، به 10 عنوان مهم و اساسی برای نظام جامع خانواده دست یافتیم و از مبانی و نظام تشکیل خانواده گرفته تا نظام انحلال خانواده، به همه ابعاد خانواده توجه داشته‌ایم: نظام حقوق خانواده، نظام مدیریت خانواده، نظام سلامت خانواده، نظام اقتصاد خانواده، نظام روابط اجتماعی خانواده، نظام تربیت خانواده، نظام خانواده و محیط زیست، نظام خانواده و رابطه با نظام حاکم.

تا تشکیل و تأسیس یک دانشگاه نظام جامع خانواده!

در اینجا چیزی در حدود ده عنوان که ظرفیت ده گرایش در مقطع دکتری را خواهد داشت و با یک پشتوانه‌ای که حداقل برای هریک از این گرایش‌ها، 10 جلد کتاب استدلالی و استنادی می‌توانیم در نظر بگیریم؛ به همین خاطر آرزوی تشکیل و تأسیس یک دانشگاه نظام جامع خانواده را داریم و فکر می‌کنیم که با این ظرفیت بسیار بالایی که در فقه اسلامی و اهل بیتی ما وجود دارد، می‌توانیم به چنین کار مهم و اساسی دست یابیم.

ره‌آورد و کارکرد نظریه نظام جامع خانواده

آن چیزی که در این جلسه مد نظر ما است، تأکید بر ضرورتِ داشتن یک روش علمی برای دست‌یابی به این نظریه و سپس دست‌یابی به این نظام جامع می‌باشد. با توجه به وقت و زمان محدود فقط به این روش اشاره می‌کنم و تفصیل آن را در سایت مدرسه فقاهت، (در درس‌های یکم تا صد و پنجاهم تقریبا، که به روش شناسی و دست‌یابی به نظریه و نظام اجتماعی، نظریه و نظام خانواده در آنجا قابل مراجعه است) می‌توانید دنبال کنید.

در دوسال اخیر تمرکز ما روی بحث نظام جامع خانواده بوده و در آن، سعی کرده‌ایم تا این مسیر علمی را عرضه و مطرح کنیم و مسائل را مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم تا اینکه یک گفتگوی علمی و یک جریان علمی مناسب، در جامعه علمی ما، در حوزه‌های علمیه ما و با تأکید روی نظام‌مندی و جامعیت، چه برای خانواده و چه برای جامعه خانواده محور پیش برود و آثار و برکات داشتن این نظام جامع یا نگاه نظام‌مند و نگاه جامع به مسائل می‌تواند بسیاری از معضلات کنونی ما را حل کند. این هم ره آورد و کارکردی که به‌طور اشاره این نظریه می‌تواند داشته باشد.

سه هدف رسیدن به تقوا

حال موارد زیادی است: بحث ازدواج موقت، بحث‌های مربوط به طلاق و انحلال خانواده، بحث مربوط به تعدد زوجات و تمام این بحث‌ها با نگاه نظام جامع و نظام‌مند بودن احکام الهی برای رسیدن به این خانواده و جامعه برای رسیدن به مراتب تقوا؛ که در قرآن هم سه مرتبه برای این تقوا مطرح شده و در حقیقت سه هدف نزدیک، متوسط و دور برای رسیدن انسان به تقوا ترسیم شده است. چه تقوایی؟

یک تقوای حداقلی، یک تقوای متوسط “اتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ” و یک تقوای بسیار رفیع تحت عنوان “اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ” اشاره شده و در این دو آیه کریمه سوره‌های نساء و حجرات، ما مرتبه اول تقوا را در سوره نساء می‌بینیم “يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ”، ولی در سوره حجرات از واژه افعل و تفضیل استفاده شده: “إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم” که این سیاق، سیاق تعلیق و تبیین هدف به وجود آمدن جوامع بشری است.

“يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي” که این ذکر و انثی در اینجا، ارکان اصلی خانواده‌ای هستند که در سوره نساء فرمود: “خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً”. این آیه خیلی روشن است و صریحا بیان می‌فرماید که این جامعه انسانی، یک جامعه خانواده محور است و از خانواده برخواسته؛ و این رکن خانواده، در جای جای احکام مطرح در سوره‌های نساء، بقره و در سوره‌های دیگر قرآن که به بحث خانواده، تولید نسل، ذریه و سپس تحقق جامعه مطلوب و نکوهش جوامع منحرف و نامطلوب که انحرافات در آن‌ها بازهم از کانون خانواده شروع می‌شود، اشاره شده و مطرح گردیده است.

اهداف بلند به وجود آمدن جامعه خانواده محور در قرآن

بنابراین، قرآن کریم اهداف بلندی را برای تأسیس و به وجود آمدن این جامعه انسانی در نظر گرفته است و برای خانواده که در حقیقت سرچشمه وجود اجتماعی، عنصر تداوم بخش و مقوم این جامعه است، می‌بینیم که قرآن کریم به اینکه انسان به تقوا برسد اکتفا نمی‌کند بلکه این رسیدن به تقوا کمترین هدفی است که یک انسان، خانواده و جامعه می‌تواند به آن برسد. اهداف مورد نظر بسیار فراتر از آنچه که در تصور ما می‌آید هستند؛ فقط باید این آیات را در کنار هم ببینیم تا به این ظرافت‌های قرآنی دست یابیم.

قله تقوا

قرآن کریم برای تقوا مراتبی را عنوان کرده و قله‌ای برای این تقوا در نظر گرفته است، و در آیات آخر سوره فرقان به این قله رفیع تقوا نیز اشاره کرده و امامت متقین را به عنوان یک آرزوی قابل دست‌یابی برای عباد الرحمن مطرح می‌کند و می‌فرماید: “وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا” ما را امامان متقیان، پیشگامان متقیان و سروران متقیان قرار بده؛ یعنی ما را به قله تقوا برسان. این خانواده‌هایی که ما داریم، خانواده‌های موفقی باشند. خانواده‌هایی که از سلامت، پایداری و پویایی برخوردار شوند تا ما بتوانیم به امامت متقین دست یابیم. این‌ها لازم و ملزوم هم هستند.

برنامه قرآن برای رسیدن به خانواده مطلوب

سؤال این است که برای رسیدن جامعه بشری به این کمال والا، برای رسیدن خانواده به این هدف بسیار مهم و اساسی که ثمره وجود این انسان‌ها و تربیت انسانی است که در خانواده شکل می‌گیرد تا در مسیر تقوا قرار گیرد و به امامت متقین دست یابد، آیا قرآن کریم برنامه‌ای، نظامی، و راه و احکامی دارد یا خیر؟ حتما قرآن کریم جوابش مثبت است.

سوره بقره و سوره نساء موج می‌زند در احکام مربوط به خانواده اسلامی مطلوب، خانواده‌ای که خداوند او را به وجود آورده “خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً” باز فرمود “وأتق الله” تا برسد به جامعه خانواده گسترده و جامعه مطلوب و خداوند را رقیب بر این جامعه قرار داده؛ این بحث، بحث بسیار مهم تربیتی در بر دارد و خداوند در تمام احکامی که برای این جامعه به طور عام و جامعه خانواده به طور خاص مطرح می‌کند، همیشه دنبال این است که این هدف بسیار مهم رسیدن به تقوا را تذکر می‌دهد و گوشزد می‌کند و تلاش می‌کند که حکم الهی، یک حکم خشک و یک حکم بدون خروجی و بدون نتیجه نباشد.

خداوند می‌خواهد که مالک نفس خودمان باشیم

این حکم فلسفه‌ای دارد، باید فلسفه این حکم در نظر گرفته شود و به گونه‌ای این حکم به اجرا درآید تا اینکه این هدف محقق شود. همین‌طور که برای روزه داری، احکام قصاص و در احکام تجارت فرمود: “لَعَلَّکُم تَتَّقون”؛ در تمام ابعاد زندگی خداوند می‌خواهد که ما به آن ملکه رفیع تقوا و تکامل روحی، معنوی، اعتقادی، عاطفی و رفتاری لازم برسیم تا اینکه بتوانیم مالک نفس خودمان باشیم “مَن يَملِكُ نَفسَهُ إذا غَضِبَ و إذا رَهِبَ و إذا رَغِبَ” این مالکیت نفس نشانه کمال انسانی است که باید در این دنیا ساخته شود؛ در این دنیا، در این جامعه و در این خانواده که اساس این جامعه است. این‌ها به هم مرتبط هستند. لذا اگر ما بخواهیم انسان را منهای جامعه و منهای خانواده تصور کنیم و برای او احکامی در نظر بگیریم، این انسان، یک انسان ذهنی و یک کلی ذهنی خواهد بود. ما اصلا چنین انسانی در جامعه نداریم.

همه انسان‌ها در خانواده متولد شده‌اند

بعد از اولین خانواده تشکیل شده بشری که خداوند آن را در سوره نساء و حجرات مطرح کرده، همه انسان‌ها در خانواده متولد شده‌اند. پس انسانی که در جمع و انسانی که در یک جامعه کوچک یا بزرگ به وجود آمده و در این جامعه تنفس می‌کند، حرکت می‌کند و روابط خودش را بر اساس سعی‌ها و تلاش‌ها سامان می‌دهد، این انسان، رشد می‌کند و تکامل می‌یابد “وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها، فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها” قرآن این‌ها را به طور دقیق و حساب شده تبیین می‌کند. اما این تکامل از چه مسیری حاصل می‌شود؟ قرآن کریم با واژه “کانَ عَلَیکُم رَقیبا” و امثال این واژه‌ که حاکمیت خدا، رسالت خدا، حضور خدا در این جامعه و در این خانواده را مطرح می‌کند، این یک فارق بسیار مهم و اساسی است بین خانواده اسلامی و غیر اسلامی؛ جامعه اسلامی و غیر اسلامی.

خلیفه بودن انسان‌ها، یک سنت کاربردی و تأثیرگذار است

حضور خدا در بنیه فکری و در اندیشه افراد این جامعه و خانواده‌ای که این کانون اجتماعی را تشکیل داده، این حضور خدا، یک حضور کلیدی، اساسی و پر رنگ است. به همین خاطر خداوند خود را به عنوان “مُستَخلِف” و ما را به عنوان “مُستَخلَف” می‌بیند. از نگاه شهید صدر، این چنین است که همه انسان‌ها خلیفه خدا هستند و خداوند آن‌ها را خلیفه خودش قرار داده است و این اصل یا این سنت الهی خلافت بشری، یک سنت کاربردی و تأثیر گذار است، به‌گونه‌ای که حضور خدا را در اندیشه انسان به‌عنوان یک اصل اجتناب ناپذیر و یک شاه کلید مهم که بدون حضور خدا در اعتقاد این انسان که عنصر تشکیل دهنده خانواده و جامعه است، عدم حضور خدا این انسان را به یک اومانیست تبدیل می‌کند و انسان منهای خدا یعنی هیچ.

انسان‌ها بدون خدا نابودند

تمام آیات قرآنی که در این زمینه قابل مطالعه هستند شاهدی بر این مسئله می‌باشند. می‌فرماید: “أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ” یا آیاتی که می‌فرماید: “والذّین کفَرُوا اعمالُهُم کسَراب بقیعةٍ” یا “كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ” نشان دهنده نابودی و بطلان این تلاش و سعی که این انسان‌های منهای خدا و بدون خدا دارند زندگی می‌کنند، لذا حضور خدا که خالق و مربی انسان است یک حضور بسیار اساسی و کلیدی است و قرآن در تمام قوانین و احکام خودش این حضور را دارد نشان می‌دهد، پررنگ می‌کند، تعمیق می‌بخشد و نهادینه‌اش می‌کند تا اینکه تضمینی باشد برای این تکاملی که خداوند برای انسان در نظر گرفته و خواسته است؛ لذا می‌بینیم در سوره مبارکه نور می‌فرماید: “اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ” و این نور را تبیین می‌کند، سپس می‌فرماید: “فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ” خیلی جالب در این سوره این کاربرد و خروجی حضور خدایی که نور السماوات و الأرض است، اگر در خانواده‌ای این نور پرتو افشانی کند، یعنی خدا حضور داشته باشد، خروجی این خانواده بسیار عالی خواهد بود که حالا در این سوره ما تصویر و ترسیم آن خانواده مطلوب را به راحتی می‌بینیم.

خالی بودن نگاه جامع خانواده محور در تفسیر مفسرین

هرچند مفسرین این‌ها را خیلی مورد توجه و کنکاش قرار نداده‌اند، چون نگاه آن‌ها به جامعه و به خانواده در تفسیرشان نبوده بلکه نگاه‌شان فقط به آیات و آن دلالت اولیه و مطابقه آیات بوده؛ با نگاه به اینکه سوره نور مشکلات یک جامعه را بررسی و حل می‌کند و می‌رسد به اینکه خانواده باید مورد توجه قرار گیرد و مشکلات خانواده در این جامعه حل بشود و مراتبی از حل مشکلات اخلاقی این جامعه را مطرح می‌کند تا می‌رسد به دستور تشکیل خانواده و امر به ازدواج “وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ”، بعد از آن می‌فرماید: “اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ”، بعد از آن کاربرد حضور نور الهی را در خانه اینگونه بیان می‌کند: “فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ”، چه اتفاقی می‌افتد در این خانواده‌ها، در این بیوت؟ “يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ، رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ، لِيَجْزِيَهُمُ اللهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ” ببینید این تصویر بسیار زیبا و جامع که نشان دهنده رسیدن این خانواده‌ها و این بیوت به این قله‌های معرفتی و قله‌های رفتاری و آن ارتباط عمیقی که با خالق خودشان، با این نور السماوات و الأرض پیدا می‌کنند و به نتیجه مطلوب هم می‌رسند و آن جزایی که خداوند برای آن‌ها در نظر گرفته و بالاترین جزاء و بهترین نتیجه عائد آن‌ها خواهد شد. آیا در چنین آیاتی ما نمی‌توانیم این شاه کلید و این نقطه محوری که مورد تأکید خداوند هست را ببینیم؟ چرا! خیلی زیبا می‌بینیم.

خداوند “مُستَخلِف” است

خب دیگر به سرعت به این مبانی فقط اشاره می‌کنم. نظریه اول اینکه، خداوند مُستَخلِف است. خدایی که کامل است، جمیل است و جلیل؛ و در این شب‌های ماه رمضان می‌خوانیم “ألّهُمَّ إنّی أسئلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّه، بِجَمالِکَ کُلِّه، بِجَلالِکَ کُلِّه، لَهُ الأسماءُ الحُسنی” و این تصویر دقیق، عمیق و گسترده‌ای که در دعای جوشن کبیر از خداوند متعال و رابطه خدا با مخلوقاتش، با انسان و جایگاه انسان در این نظام هستی دارد؛ به خوبی این را در دعایی مثل دعای جوشن کبیر که حاوی اسم اعظم است می‌بینیم. خب پس انسان خلیفه چنین خدایی است. این انسان که خلیفه چنین خدایی است، برای رسیدن به کمال و تکامل در این مسیر آفریده شده و اسلام که یک دین جامع و کاملی است فرموده: “الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي” نعمت دین کامل، عقل، عاطفه و اراده انسان را مدیریت می‌کند و آن‌ها را به رشد مطلوب می‌رساند؛ از راه مجموعه‌ای از قوانین، از احکام و حدود الهی که رابطه این ابعاد را در وجود انسانی که در خانواده متولد شده و در جامعه زندگی می‌کند، هدایت نموده و برای چنین انسانی خداوند متعال مجموعه‌ای از احکام را صادر کرده و فرموده: “فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ، وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ” خیلی صریح، خیلی روشن و زیبا این‌ دو خروجی را برای این دو انسانی که پیرو هدایتگری و قوانین الهی است و آنکه از این هدایتگری دور مانده، کافر شده و تکذیب کرده بیان می‌کند. بنابراین ما می‌توانیم به ضرس قاطع به این ایده و به این نگاه عمیق برسیم که فقه اسلامی ما، فقه اهل بیت، رسیدن این انسان را به آن کمال مطلوب به عهده گرفته است.

مدیریت و تنظیم کننده روابط انسانی

چون این انسان در صراط عبودیتی برای این خدای کامل حرکت می‌کند و این منظومه احکام الهی که فقه، عهده‌دار کشف و ارائه آن‌ها هست؛ و تبیین تمام شرایط، ضوابط و موانعی که در این مسیر قرار می‌گیرد، هرچند فقه خودش را این‌چنین نشان نمی‌دهد، اما نگاه فقیه است که به این احکام الهی  اگر یک نگاه عمیق باشد، همه این‌ها را می‌بیند و قوانین خشک و خالی که در رساله‌های عملیه دیده می‌شود، این‌ها در حقیقت نشانگر قانون تنظیم روابط فرد با خودش، با خدای خودش، با خانواده و جامعه خودش می‌باشد که این‌ها را ما بازهم در یک منظومه حقوقی در رساله امام سجاد(ع) می‌بینیم که این رساله امام سجاد(ع) آن محتوا و آن روح احکام الهی را به عهده گرفته و تبیین نموده و تمام قوانین الهی برای تحقق این اهدافی که تحت عنوان حقوق خدا و حقوق بندگان خدا در این رساله به طور جامع‌نگر دیده شده، برای کسی که این رساله را می‌خواند، این نگاه خیلی شفاف می‎‌شود و در نتیجه ما نمی‌توانیم بین این منظومه حقوقی که در رساله امام سجاد(ع) آمده و میان فقه ما که در حقیقت تبیین کننده این نوع ارتباطات خواهد بود. لذا ما معتقدیم که فقه، آمده تا مدیریت کند انسان را و روابط انسانی را تنظیم کند و در نتیجه وقتی این روابط انسان با خود، انسان با خدا، انسان با دیگران تنظیم شد، این جامعه یک نظم دقیقی پیدا می‌کند و خانواده‌ای که عنصر اصلی این جامعه است و یک جامعه کوچک است، وقتی تنظیم شد، دقیقا مثل ثانیه شمار ساعت است، وقتی خوب تنظیم شد، می‌تواند روی دقیقه شمار و ساعت شمار تأثیر بگذارد و در نتیجه این ساعت به گونه‌ای مطلوب می‌تواند تمام عقربه‎هایش حرکت کند.

احکام الهی هدفمند، مرتبط و هماهنگ هستند

با توجه به این تشبیه، ما این نوع ارتباط را در درون آیات قرآنی برای خانواده و جامعه، به‌راحتی می‌توانیم لمس کنیم و ببینیم و شفاف بشود. لذا خداوند فرمود این احکام حدود الهی است و کسی که از این حدود الهی پا را فراتر بگذارد اول به خودش ستم کرده است و این احکام به گونه‌ای هستند که هدفمند هستند، مرتبط‌ هستند، هماهنگ هستند و در نتیجه ما یک منظومه‌ای از احکام الهی برای جامعه سالم، پایدار و پویا داریم و باید داشته باشیم و نتیجه کمال اسلام و ابدیت اسلام این است که چنین نظامی اجتناب ناپذیر است و این احکام در آیات قرآن، کلیات آن و اصول آن مطرح شده و فقط لازم دارد که قرآن شناس و متفقهی باشد که به اصول لازم اعم از قواعد تفقه و روش صحیح تفقه و فهم آیات الهی و روایات معصومین (علیهم السلام) و کلام فقها که اگر کسی به تاریخ این تفسیر، فقه، اصول و حدیث اشراف داشته باشد، آن‌وقت آسیب‌های روشی او به مراتب کمتر خواهد بود.

رساندن نسل‌های معاصر به نگاهی جامع

البته صرف این قواعد کافی نیستند برای بدست آوردن روش استنباط مطلوب که اینجا ما تأکید می‌کنیم باید حوزه‌های علمیه و فقهای ما در روش رسیدن و رساندن نسل معاصر و نسل‌های آینده ما به این نگاه جامع که خداوند متعال در قرآن صریحا به این جامعیت و به این کمال و به این تکامل پرداخته و مورد تأکید قرار داده، این را در روش تفقه و روش تربیت طلاب متفقهی که می‌خواهند این اسلام را از منابع صحیحش یعنی قرآن و سنت و با توجه به تلاش علمی بسیار عالی که فقهای ما در طول تاریخ داشته اند، داشته باشیم تا اینکه ما یک تحولی برای دست‌یابی به آن نظام جامع اسلامی، برای یک جامعه الهی، جامعه متقین که انشاالله در این جامعه متقین ما شاهد آن ظهور عدالت الهی و عدالت مطلوب الهی به دست قدرتمند و کریمانه و رحیمانه امام عصر علیه السلام باشیم که “ان غدا لناظره قریب” انشاالله خداوند در ظهور آن مولا و در فرج آن تعجیل بفرماید و ما را جزو پیروان و رهروان و سردمداران این مسیر بسیار بسیار مهم که مورد نیاز جامعه بشری است قرار دهد والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

فهرست مطالب

آخرین محتواهای منتشر شده در مهر مثبت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *